مه گلمه گل، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره
مريممريم، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

مریم و مه گل

دومين ماه (رفتن به اصفهان بامادرجون )

يه سلام به ني ني وبلاگي هاي عزيزوبه شما ديروز من ومادرجونم ومه گل ومامان وبابام رفتيم اصفهان . هركدوممون كاري كرديم مامانم رفت پيش دكترش شيوا اميني ومادرجونم به خاطر قلبشون كه باتري توشه رفتند پيش دكترشون وبعد همه باهم رفتيم خونه ي عمه  ي بابام.بعدهم رفتيم سي تي سنتر وجاتون خالي كلي چيز خريديم. اين چندتا عكس از مه گل                                                                                   &...
27 شهريور 1393

دومين ماه تولد(خريد لباس براي من ومه گل )و(جهش كردن من درتابستان)و(مهماني رفتن بامه گل به اصفهان)

سلام نازنازي خواهر ويه سلام به شما عزيزا امروز من ومه گل ومامان وبابام با هم رفتيم اصفهان وبه دختر دايي مامانم سرزديم و خونه ي خاله ي مامانم هم رفتيم .امروز جاتون اصفهان خالي بود . قرار فردا دوباره بريم اصفهان براي خريد لباس برمن ومه گل .لباس براي عروسي دايي مجتبي وزندايي شكوه مي خوايم .عروسيشون شب عيدقربونه . توي تابستون امسال جهشكردم .جهش يعني توي تابستون كتاباي سال بعدي توبخوني وبري امتحان بدي واگه قبول شدي بري سال بعداز امسالت .من ا مسال ميرم پنجم .روز امتحانم مه گل جونم بردمش واونم امتحان داد .روز امتحانم مه گل جون دختر خوبي . اينم دوتا عكس از مه گل                 &n...
20 شهريور 1393

ماه اول (مرخص شدن مه گل جون)

يه سلام گرم به شما ومه گل جون    مه گل جون پس از چند روز در بيمارستان مرخص شد. قبل از اينكه مه گلم به خونه بيادمن ومادرجون اومديم خونمون را مرتب كرديم. بعد از ظهر بابام زنگ زد كه توي راهيم ومن برم خونه وكولر را روشن كنم ومنتظر بمونم .وقتي كه رفتم  دم در خونمون فهميدم كه كليد هامو خونه ي مادرجون جا گذاشتم براي همين مدتي ايستادم كه اومدند.چنددقيقه اي اونجا نشستم كه مامان وبابام ومامانجونم رسيدند .باهمكاري هم وسايل را به خونه برديم . چند ساعت بعد مادرجونم بادست پر اومدند.مادرجونم براي مامانم سوپ درست كرده بودند. شب به باباجان ومامانجان ودايي عبا س ومجتبي وزندايي شكوه گفتيم كه بياند .بعد از شام همه رفتند ...
19 شهريور 1393

مريم و مه گل

سلام مریم هستم 10 سالمه و اخرین روز اولین ماه گرم تابستان صاحب یه خواهر کوچولو به نام مه گل شدم خواهر گلم توی بیمارستان خانواده اصفهان به دنیا اومد اینم عکس های خواهر کوچولوی من     اینا عکس های اولین لحظه تولدشه توی بیمارستانه           ...
17 شهريور 1393