ماه اول (مرخص شدن مه گل جون)
يه سلام گرم به شما ومه گل جون
مه گل جون پس از چند روز در بيمارستان مرخص شد.قبل از اينكه مه گلم به خونه بيادمن ومادرجون اومديم خونمون را مرتب كرديم.بعد از ظهر بابام زنگ زد كه توي راهيم ومن برم خونه وكولر را روشن كنم ومنتظر بمونم .وقتي كه رفتم دم در خونمون فهميدم كه كليد هامو خونه ي مادرجون جا گذاشتم براي همين مدتي ايستادم كه اومدند.چنددقيقه اي اونجا نشستم كه مامان وبابام ومامانجونم رسيدند .باهمكاري هم وسايل را به خونه برديم .چند ساعت بعد مادرجونم بادست پر اومدند.مادرجونم براي مامانم سوپ درست كرده بودند.شب به باباجان ومامانجان ودايي عبا س ومجتبي وزندايي شكوه گفتيم كه بياند .بعد از شام همه رفتند به غير از مامانجونم .چون كه مامانجونم چند روزي موندند.مامانجونم عيد فطر رفتند چون كه خاله ام از تهران اومده بود شهرضا .توي اين چند روز كلي مهمون برامون اومد .جاي شما خيلي خالي بودروز عيد فطر رفتيم خونه ي مامانجون ومادرجون البته مهموني هاي ديگري هم رفتيم وگردش هم كرديم .
حالا مي خوام چند تا عكس از مه گل براتون بذارم :
اينم يه عكس از مه گل وخواهرش